تلام
تلام(سلام) همیشه آغازراه است .... من امروز بعداز ١٠روز فرصت پیدا کردم دوباره به وبلاگ عزیز دلم سر بزنم پس مامان جون دوباره سلام و به قول خودت تلام مامان... ما تو ١٠روز گذشته خیلی سرمون شلوغ بود، مهمان داشتیم، مراسم سالگرد آقا جون بود چقد یکسال زود گذشت ... راستی برای عزیز جون وبه قول آرمین مامان جون جون مهمونی روز مادر گرفتم همه خواهر وبرادر ها بودن خیلی خوش گذشت بعدش هم رفتیم شیراز تا چند روزی با مامان جون جون باشیم الهی دورت بگردم که از بدو تولدت مهربون بودی یادم وقتی ٥ روزه بودی وزردی گرفته بودی ومن گریه میکردم نگاهت رو به من خیره میکردی ومن با اون نگاهت آروم می شدم ... دیروز مامان جو...